نمود ایما(زبان ایما یکی از شاخص های برجسته مقالات شمس)
چکیده
وقتی سخن از زبان متن در میان باشد، نظر زبانشناسان و منتقدان ادبی، بیشتر به وجه نوشتاری معطوف است، وجهی که در تقابل خود، وجه گفتاری را به یاد میآورد. تقابلی که از زمان پدیدآمدن خط تاکنون، در نظر پژوهشگران زبانی بوده است. پس از توجّه و اهمیّتی که فردینان دوسوسور به نمود برجستهی گفتار بخشید و نوشتار را شکل ناقص گفتار به شمار آورد، زبانشناسان هر جا از تقابل نمودهای زبانی سخن گفتند، بیشتر به همین زبان نوشتار و گفتار بسنده کردند؛ در حالی که نیک میدانستند، زبان نمودهای کمرنگتری نیز دارد؛ البته زبانشناسان و جامعهشناسان و حتّی روانشناسان در غرب، به برخی از وجوه نمودهای دیگر که بار انتقال پیام را به دوش دارد، اشاراتی کرده و مقالات و کتابهایی نوشتهاند؛ اما آنچه در این مقاله، با عنوان «نمود ایما» یا «زبان ایما» خوانده شده، نه از شمار آن اشارات و کنایاتی است که به عنوان «غیر کلامی»، مطرح است و نه آن که به عنوان «زبان بدن» از آن یاد میکنند؛ بل که نمود دیگری است که به نظر نگارنده تا کنون مورد توجّه ویژهی دانشمندان قرار نگرفته است. نمودی که به هر حال تاب و توان انتقال مبلغی از معانی و احساس را در خود دارد و در ارتباطات روزمرهی مردم و در همهی زبانها، نقش به سزایی را بازی میکند. آن چه در این مقاله مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته، پس از بیان مقدمهای لازم، اهتمام در برجستهساختن همین نمود ایمایی زبان در متن مقالات شمس تبریزی بوده است. بدین لحاظ ما خود را موظّف دیدیم تا حدّ نیاز فضای این نوشته، به پیجویی ردّ پای چنین نمودی در متون دیگر نیز بپردازیم؛ اما به سبب محدود بودن فرصتی که در اختیار این مقال است و نیز نبودن سابقهی پژوهش در این خصوص، مبحث چون و چرایی فلسفی و روانشناختی دخالت برجستهی این نمود در وجه نوشتاری، همچنان ناتمام مانده است.
نویسنده : علی محمدیوقتی سخن از زبان متن در میان باشد، نظر زبانشناسان و منتقدان ادبی، بیشتر به وجه نوشتاری معطوف است، وجهی که در تقابل خود، وجه گفتاری را به یاد میآورد. تقابلی که از زمان پدیدآمدن خط تاکنون، در نظر پژوهشگران زبانی بوده است. پس از توجّه و اهمیّتی که فردینان دوسوسور به نمود برجستهی گفتار بخشید و نوشتار را شکل ناقص گفتار به شمار آورد، زبانشناسان هر جا از تقابل نمودهای زبانی سخن گفتند، بیشتر به همین زبان نوشتار و گفتار بسنده کردند؛ در حالی که نیک میدانستند، زبان نمودهای کمرنگتری نیز دارد؛ البته زبانشناسان و جامعهشناسان و حتّی روانشناسان در غرب، به برخی از وجوه نمودهای دیگر که بار انتقال پیام را به دوش دارد، اشاراتی کرده و مقالات و کتابهایی نوشتهاند؛ اما آنچه در این مقاله، با عنوان «نمود ایما» یا «زبان ایما» خوانده شده، نه از شمار آن اشارات و کنایاتی است که به عنوان «غیر کلامی»، مطرح است و نه آن که به عنوان «زبان بدن» از آن یاد میکنند؛ بل که نمود دیگری است که به نظر نگارنده تا کنون مورد توجّه ویژهی دانشمندان قرار نگرفته است. نمودی که به هر حال تاب و توان انتقال مبلغی از معانی و احساس را در خود دارد و در ارتباطات روزمرهی مردم و در همهی زبانها، نقش به سزایی را بازی میکند. آن چه در این مقاله مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته، پس از بیان مقدمهای لازم، اهتمام در برجستهساختن همین نمود ایمایی زبان در متن مقالات شمس تبریزی بوده است. بدین لحاظ ما خود را موظّف دیدیم تا حدّ نیاز فضای این نوشته، به پیجویی ردّ پای چنین نمودی در متون دیگر نیز بپردازیم؛ اما به سبب محدود بودن فرصتی که در اختیار این مقال است و نیز نبودن سابقهی پژوهش در این خصوص، مبحث چون و چرایی فلسفی و روانشناختی دخالت برجستهی این نمود در وجه نوشتاری، همچنان ناتمام مانده است.
تعداد صفحه : 32
مشخصات فایل : 330KB / PDF
قیمت : رایگان
