رابطه دولت و سازمان های غیر دولتی زنان در ایران
چکیده
رشد کمی سازمانهای غیر دولتی زنان در دهه 1370 خورشیدی، پدیدهای است که رابطه دولت و این سازمانها را تحت تأثیر قرار داده است. با توجه به تأکید قانون اساسی، برنامههای توسعه، گروههای سیاسی و اجتماعی و نخبگان فکری جامعه بر اهمیت موضوع، رشد کمی این سازمانها، دلالت بر گسترش کیفی سازمانهای غیردولتی ندارد. بررسی آسیب شناسانه این رابطه بر چهار محور همکاری، تعارض، تکمیل و تخاصم، ظرفیت و امکان توانمندسازی افراد در درون این سازمانها را نشان میدهد. از یک سو دستگاههای مختلف اجرایی دولت، به دنبال قانونمندکردن امور نظارت بر این سازمانها هستند و از سوی دیگر گروههای اجتماعی و نخبگان فکری معتقدند، دولت نباید به ایجاد تشکلهای مردمی مبادرت ورزد، چرا که انجام این کار توان و ظرفیت این سازمانها را به تدریج تحلیل میبرد. همین امر نشان میدهد که تعیین نسبت بهینه رابطه دولت و سازمانهای غیردولتی زنان اهمیت بسزایی دارد. این مقاله به بررسی این رابطه میپردازد تا مشخص شود آسیبهای این رابطه کدامند و بر اساس چه محوری میتوان رابطهای بهینه را سامان داد تا سازمانهای غیر دولتی زنان بتوانند در آن موقعیت، شرایط اجتماعی - اقتصادی زنان را بهبود بخشند. بر این اساس، نتایج بحثهای گروه متمرکز با نوع گروههای متفاوت در تهران و شهرستانها، راهکارهای میان مدتی را در قبال رابطه دولت و سازمانهای غیردولتی زنان ارائه داده است. این برنامه با ارائه توصیههایی، میتواند به مثابه یک زمینه عملی کار میان مدت، تعاون و تشریک مساعی دولت و سازمانهای غیردولتی زنان را بهبود بخشد. استمرار رابطه فعلی احتمالاً فعالیتها را محدود و در تغییر ساختاری مسائل زنان نقش چندانی ایفا نخواهد کرد؛ ضمن آنکه تأکیدات قانون اساسی و برنامههای توسعه به مشارکت سازمان یافته زنان در برنامهها، بیتوجه باقی میمانند.
نویسنده : علی اصغر سعیدی رشد کمی سازمانهای غیر دولتی زنان در دهه 1370 خورشیدی، پدیدهای است که رابطه دولت و این سازمانها را تحت تأثیر قرار داده است. با توجه به تأکید قانون اساسی، برنامههای توسعه، گروههای سیاسی و اجتماعی و نخبگان فکری جامعه بر اهمیت موضوع، رشد کمی این سازمانها، دلالت بر گسترش کیفی سازمانهای غیردولتی ندارد. بررسی آسیب شناسانه این رابطه بر چهار محور همکاری، تعارض، تکمیل و تخاصم، ظرفیت و امکان توانمندسازی افراد در درون این سازمانها را نشان میدهد. از یک سو دستگاههای مختلف اجرایی دولت، به دنبال قانونمندکردن امور نظارت بر این سازمانها هستند و از سوی دیگر گروههای اجتماعی و نخبگان فکری معتقدند، دولت نباید به ایجاد تشکلهای مردمی مبادرت ورزد، چرا که انجام این کار توان و ظرفیت این سازمانها را به تدریج تحلیل میبرد. همین امر نشان میدهد که تعیین نسبت بهینه رابطه دولت و سازمانهای غیردولتی زنان اهمیت بسزایی دارد. این مقاله به بررسی این رابطه میپردازد تا مشخص شود آسیبهای این رابطه کدامند و بر اساس چه محوری میتوان رابطهای بهینه را سامان داد تا سازمانهای غیر دولتی زنان بتوانند در آن موقعیت، شرایط اجتماعی - اقتصادی زنان را بهبود بخشند. بر این اساس، نتایج بحثهای گروه متمرکز با نوع گروههای متفاوت در تهران و شهرستانها، راهکارهای میان مدتی را در قبال رابطه دولت و سازمانهای غیردولتی زنان ارائه داده است. این برنامه با ارائه توصیههایی، میتواند به مثابه یک زمینه عملی کار میان مدت، تعاون و تشریک مساعی دولت و سازمانهای غیردولتی زنان را بهبود بخشد. استمرار رابطه فعلی احتمالاً فعالیتها را محدود و در تغییر ساختاری مسائل زنان نقش چندانی ایفا نخواهد کرد؛ ضمن آنکه تأکیدات قانون اساسی و برنامههای توسعه به مشارکت سازمان یافته زنان در برنامهها، بیتوجه باقی میمانند.
تعداد صفحه : 32
مشخصات فایل : 339KB / PDF
قیمت : رایگان
