خوانشی هگلی از نمایشنامۀ ژان قدیس اثر جورج برنارد شاو: تأثیر رویکرد دیالکتیکی در یک بازآفرینی تاریخی
چکیده
جورج برنارد شاو ایرلندی، یکی از نخستین نویسندگانی است که مقوله باز آفرینی تاریخی را به شکلی متفاوت از هم اندیشان معاصر و پیش از خود ، در درام های تاریخی قرن بیستم به تصویر می کشد و رویکرد چالش برانگیزتری نسبت به سنت دستیازی به تاریخ در راستای پردازش داستانی نمایشی ارائه می دهد. در این راستا نگاه شاو به فلسفه تاریخ در دهه 1920، با نمایشنامه ژان قدیس، به اوج بلوغ خود می رسد و شباهت نزدیکی با اندیشه فلسفی فردریش ویلهلم هگل، فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم، و رویکرد او به روند تکاملی فلسفه تاریخ غرب پیدا می کند. در این مقاله تلاش شده است تا نمایشنامه ژان قدیس از منظر فلسفه تاریخ هگل که در فلسفه حق و فلسفه تاریخ او آمده، تحلیل شده و با استناد به متون نگارشی این دو نویسنده، همانندی های آنان در ارائه نگاهی ایدهآلگرایانه و پوزیتیویستی به مقوله تاریخ ارائه شود.
نویسنده : مریم سلطان بیاد، ناهید احمدیانجورج برنارد شاو ایرلندی، یکی از نخستین نویسندگانی است که مقوله باز آفرینی تاریخی را به شکلی متفاوت از هم اندیشان معاصر و پیش از خود ، در درام های تاریخی قرن بیستم به تصویر می کشد و رویکرد چالش برانگیزتری نسبت به سنت دستیازی به تاریخ در راستای پردازش داستانی نمایشی ارائه می دهد. در این راستا نگاه شاو به فلسفه تاریخ در دهه 1920، با نمایشنامه ژان قدیس، به اوج بلوغ خود می رسد و شباهت نزدیکی با اندیشه فلسفی فردریش ویلهلم هگل، فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم، و رویکرد او به روند تکاملی فلسفه تاریخ غرب پیدا می کند. در این مقاله تلاش شده است تا نمایشنامه ژان قدیس از منظر فلسفه تاریخ هگل که در فلسفه حق و فلسفه تاریخ او آمده، تحلیل شده و با استناد به متون نگارشی این دو نویسنده، همانندی های آنان در ارائه نگاهی ایدهآلگرایانه و پوزیتیویستی به مقوله تاریخ ارائه شود.
تعداد صفحه : 19
مشخصات فایل : 315KB / PDF
قیمت : رایگان