تعیین مهمترین صفات مؤثر بر عملکرد گندم نان زمستانه و بینابین تحت تنش خشکی آخر فصل با استفاده از روشهای آماری چندمتغیره
چکیده
مطالعۀ صفات فیزیولوژیک مرتبط با تحمل به تنش خشکی، بهعنوان یکی از عوامل اصلی کاهش تولید محصولات زراعی و نیز صفات مرتبط با تعیین عملکرد در این شرایط میتواند به شناخت راهکارهای مناسب برای انتخاب ارقام متحمل و افزایش عملکرد کمک کند. این تحقیق با هدف ارزیابی تحمل 19 ژنوتیپ امیدبخش گندم نان زمستانه و بینابین به تنش خشکی در مرحلۀ گلدهی (S2) و 20 روز بعد از گلدهی (S1) در سه سال زراعی90-1387، تحت وضعیت آبیاری نرمال و تنش خشکی بهصورت کرتهای یکبار خردشده بر پایۀ طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سه مکان کرج، اراک و جلگه رخ اجرا شد. رژیم آبیاری و ژنوتیپ بهترتیب بهعنوان فاکتور اصلی و فرعی بررسی شدند. تجزیههای آماری شامل تجزیۀ همبستگی، رگرسیون گامبهگام، تجزیۀ علیت و تجزیه به عاملها بود. نتایج حاکی از همبستگی زیاد و معنادار وزن بیومس با وزن سنبله، تعداد دانه در سنبله با عملکرد دانه و نیز تعداد دانه در سنبله با وزن سنبله و دانه تحت وضعیت نرمال بود. در وضعیت تنش خشکی ملایم، همبستگی زیادی بین تعداد دانه در سنبله با عملکرد دانه و وزن دانه در سنبله، و در وضعیت تنش خشکی شدید، همبستگی مثبت زیادی بین تعداد دانه در سنبله، وزن هزاردانه و شاخص برداشت با عملکرد دانه بهدست آمد. بیشترین اثر مستقیم در وضعیت تحت بررسی مربوط به صفت تعداد دانه در سنبله بود که در تجزیۀ رگرسیون مرحلهای نیز مشهود بود. همچنین از صفات تعداد دانه در سنبله، وزن دانه در سنبله و وزن هزاردانه، واردشده در مدلهای تجزیۀ علیت میتوان بهعنوان صفات بالقوه در اصلاح عملکرد دانه گندم استفاده کرد. برایناساس و با توجه به تأثیرات زیاد مستقیم و غیرمستقیم تعداد دانه در سنبله بر عملکرد دانه، میتوان از این صفت در برنامههای بهنژادی بهمنظور بهبود عملکرد دانۀ گندم بهطور مؤثرتری استفاده کرد. بهطور کلی و با توجه به نتایج تجزیه به عاملها، بهنظر میرسد میتوان با تقویت صفات عامل اول که بیشترین درصد واریانس تغییرات بین دادهها را توجیه میکنند، گام مؤثری در بهبود عملکرد دانه برداشت.
نویسنده : احمد رضا کوچکی؛ امیر یزدان سپاس؛ محمد رضا مهرور؛ مانی معرفت زاده خامنه مطالعۀ صفات فیزیولوژیک مرتبط با تحمل به تنش خشکی، بهعنوان یکی از عوامل اصلی کاهش تولید محصولات زراعی و نیز صفات مرتبط با تعیین عملکرد در این شرایط میتواند به شناخت راهکارهای مناسب برای انتخاب ارقام متحمل و افزایش عملکرد کمک کند. این تحقیق با هدف ارزیابی تحمل 19 ژنوتیپ امیدبخش گندم نان زمستانه و بینابین به تنش خشکی در مرحلۀ گلدهی (S2) و 20 روز بعد از گلدهی (S1) در سه سال زراعی90-1387، تحت وضعیت آبیاری نرمال و تنش خشکی بهصورت کرتهای یکبار خردشده بر پایۀ طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سه مکان کرج، اراک و جلگه رخ اجرا شد. رژیم آبیاری و ژنوتیپ بهترتیب بهعنوان فاکتور اصلی و فرعی بررسی شدند. تجزیههای آماری شامل تجزیۀ همبستگی، رگرسیون گامبهگام، تجزیۀ علیت و تجزیه به عاملها بود. نتایج حاکی از همبستگی زیاد و معنادار وزن بیومس با وزن سنبله، تعداد دانه در سنبله با عملکرد دانه و نیز تعداد دانه در سنبله با وزن سنبله و دانه تحت وضعیت نرمال بود. در وضعیت تنش خشکی ملایم، همبستگی زیادی بین تعداد دانه در سنبله با عملکرد دانه و وزن دانه در سنبله، و در وضعیت تنش خشکی شدید، همبستگی مثبت زیادی بین تعداد دانه در سنبله، وزن هزاردانه و شاخص برداشت با عملکرد دانه بهدست آمد. بیشترین اثر مستقیم در وضعیت تحت بررسی مربوط به صفت تعداد دانه در سنبله بود که در تجزیۀ رگرسیون مرحلهای نیز مشهود بود. همچنین از صفات تعداد دانه در سنبله، وزن دانه در سنبله و وزن هزاردانه، واردشده در مدلهای تجزیۀ علیت میتوان بهعنوان صفات بالقوه در اصلاح عملکرد دانه گندم استفاده کرد. برایناساس و با توجه به تأثیرات زیاد مستقیم و غیرمستقیم تعداد دانه در سنبله بر عملکرد دانه، میتوان از این صفت در برنامههای بهنژادی بهمنظور بهبود عملکرد دانۀ گندم بهطور مؤثرتری استفاده کرد. بهطور کلی و با توجه به نتایج تجزیه به عاملها، بهنظر میرسد میتوان با تقویت صفات عامل اول که بیشترین درصد واریانس تغییرات بین دادهها را توجیه میکنند، گام مؤثری در بهبود عملکرد دانه برداشت.
تعداد صفحه : 15
مشخصات فایل : 205KB / PDF
قیمت : رایگان