مقالات /زبان و ادبیات فارسی / بوطیقای روایت در داستان یک سرخپوست در آستارا از بیژن نجدی به اشتراک گذاری در Facebook به اشتراک گذاری در Google+ به اشتراک گذاری در Twitter کتاب هدیه دهید

بوطیقای روایت در داستان یک سرخپوست در آستارا از بیژن نجدی

چکیده
   
در بوطیقای ارسطو، هنر و ادبیّات، محاکات و تقلیدی از واقعیّت تلقّی می‌شد و تمام اجزای اثر ادبی، بازنمودی عینی در عالم واقع داشت و عناصر شکل‌دهندة داستان، ‌همان‌هایی بود که هر روزه با آنها در تعامل هستیم. با تئوری‌‌‌‌پردازی‌های فردینان و سوسور و رومن یاکوبسن و شکل‌گیری رهیافت‌های جدید ـ مانند ساختارگرایی ـ‌ بوطیقایی پدید آمد که ادبیّات را نه تقلید از واقعیّت، بلکه برساختن دنیایی متفاوت با عالم واقع معرّفی می‌کند که در آن اجزا به‌گونه‌‌‌‌ای کنشگرانه در ارتباطی دیالکتیک با همدیگر، کلّیّت متن ادبی را شکل می‌دهند. نگارندگان این مقاله کوشیده‌اند با تکیه بر شالوده‌های نظری زبان‌شناختی و رهیافت ساختارگرایی، تمایز میان بوطیقای ارسطویی و بوطیقای جدید در معنای سوسوری آن را در داستان یک سرخپوست در آستارا از مجموعة داستانیِ دوباره از همان خیابان‌ها از بیژن نجدی بکاوند و این نکته را تبیین کنند که چگونه بوطیقای جدید، می‌تواند متنی ادبی را همواره متعلّق به اکنون ـ و نه به تاریخ پیوسته ـ نشان دهد.
نویسنده : سعید واعظ، عبداله البوغبیش
تعداد صفحه : 20
مشخصات فایل : 217KB / PDF
قیمت : رایگان