بررسی منشاء نقشمایه ی عقرب- انسان در هنر عصر مفرغ فلات ایران
چکیده
نقشمایهی ترکیبی و افسانهای عقرب- انسان، به دو صورت عقرب- مرد و عقرب- زن، بر اساس شواهد باستانشناختی، در افق فرهنگهای عصر مفرغ فلات ایران تا کنون صرفاً از محوطههای باستانی ناحیهی جیرفت در حوزهی هلیل رود کشف و گزارش شده است. در بینالنهرین باستان عقرب- انسان هیولایی است که از دروازههای جهان زیرین محافظت میکند؛ که همین مفهوم و کارکرد مذهبی به اساطیر مصر باستان هم راه یافته است. اما با توجه به کاوشهای باستانشناختی در جیرفت که منشاء جغرافیایی نقشمایهی عقرب- انسان را جنوب شرقی فلات ایران معرفی کرده است، این سئوال مطرح میشود که آیا این نقشمایه برآمده از فرهنگ پیش از تاریخی فلات ایران است یا بینالنهرین؟ فرضیهی نوشتار حاضر این است که هر چند نقشمایهی عقرب- انسان در فرهنگ و باورهای عصر مفرغ جنوب شرقی ایران اصالت داشته است، اما ایدهی سیر تحول آن از یک نقشمایهی طبیعتگرایانهی عقرب در عصر مس- سنگی به یک نقشمایهی ترکیبی و افسانهای عقرب- انسان در عصر مفرغ هنوز مبتنی بر شواهد کافی نیست. روششناسی این نوشتار اصالتاً یک روش تاریخ هنری با رویکرد باستانشناختی است که صرفاً به آثار هنری و یا صنایع دستی دارای نقش عقرب و یا عقرب- انسانهایی که از بافتارهای اصیل باستانشناختی دوران پیش از مفرغ فلات ایران و بینالنهرین گزارش شدهاند، تأکید کرده و به رابطهی نقشمایه با جغرافیا و اقلیم و بستر باستانشناختی توجه میکند. آثار دارای این نقشمایه به دو گروه اصلی فلات ایران و بینالنهرین تقسیم میشوند. نتیجهی نوشتار حاضر این است که نقشمایهی عقرب- انسان در جنوب شرقی فلات ایران برآمده از باورها و فرهنگ مردمان عصر مفرغ همان حوزهی هلیل رود در آستانهی شهرنشینی بوده است و همچنین هیچ ارتباط علّی میان این نقشمایه و نقشمایهی عقرب بر روی آثار عصر مس- سنگی فلات ایران و یا اقلیمهای گرم و خشک الزاماً وجود ندارد.
نویسنده : بهرام آجورلو؛ اسماء سعید نقشمایهی ترکیبی و افسانهای عقرب- انسان، به دو صورت عقرب- مرد و عقرب- زن، بر اساس شواهد باستانشناختی، در افق فرهنگهای عصر مفرغ فلات ایران تا کنون صرفاً از محوطههای باستانی ناحیهی جیرفت در حوزهی هلیل رود کشف و گزارش شده است. در بینالنهرین باستان عقرب- انسان هیولایی است که از دروازههای جهان زیرین محافظت میکند؛ که همین مفهوم و کارکرد مذهبی به اساطیر مصر باستان هم راه یافته است. اما با توجه به کاوشهای باستانشناختی در جیرفت که منشاء جغرافیایی نقشمایهی عقرب- انسان را جنوب شرقی فلات ایران معرفی کرده است، این سئوال مطرح میشود که آیا این نقشمایه برآمده از فرهنگ پیش از تاریخی فلات ایران است یا بینالنهرین؟ فرضیهی نوشتار حاضر این است که هر چند نقشمایهی عقرب- انسان در فرهنگ و باورهای عصر مفرغ جنوب شرقی ایران اصالت داشته است، اما ایدهی سیر تحول آن از یک نقشمایهی طبیعتگرایانهی عقرب در عصر مس- سنگی به یک نقشمایهی ترکیبی و افسانهای عقرب- انسان در عصر مفرغ هنوز مبتنی بر شواهد کافی نیست. روششناسی این نوشتار اصالتاً یک روش تاریخ هنری با رویکرد باستانشناختی است که صرفاً به آثار هنری و یا صنایع دستی دارای نقش عقرب و یا عقرب- انسانهایی که از بافتارهای اصیل باستانشناختی دوران پیش از مفرغ فلات ایران و بینالنهرین گزارش شدهاند، تأکید کرده و به رابطهی نقشمایه با جغرافیا و اقلیم و بستر باستانشناختی توجه میکند. آثار دارای این نقشمایه به دو گروه اصلی فلات ایران و بینالنهرین تقسیم میشوند. نتیجهی نوشتار حاضر این است که نقشمایهی عقرب- انسان در جنوب شرقی فلات ایران برآمده از باورها و فرهنگ مردمان عصر مفرغ همان حوزهی هلیل رود در آستانهی شهرنشینی بوده است و همچنین هیچ ارتباط علّی میان این نقشمایه و نقشمایهی عقرب بر روی آثار عصر مس- سنگی فلات ایران و یا اقلیمهای گرم و خشک الزاماً وجود ندارد.
تعداد صفحه : 12
مشخصات فایل : 539KB / PDF
قیمت : رایگان