ارتباط مولفه های پنج گانه هوش عاطفی و راهبردهای مدیریت تعارض در میان مدیران ادارات تربیت بدنی استان آذربایجان غربی
هدف این پژوهش بررسی ارتباط مولفههای هوش عاطفی با راهبردهای مدیریت تعارض در کلیه مدیران ستادی و صفی اداره کلی تربیتبدنی استان آذربایجان غربی و ادارات شهرستانهای تابع و نیز روسای هیئتهای ورزشی استان به تعداد 85 نفر است. حجم نمونه برابر با کل جامعه آماری است.. پژوهش از نوع همبستگی است که به شیوه میدانی انجام شده است. برای گردآوری اطلاعات پژوهش، از دو پرسشنامه روا و پایا (هوش عاطفی شرینگ با پایایی 81/0=α و راهبردهای مدیریت تعارض رابینز با پایایی 85/0=α) وهمچنین پرسشنامه مشخصات فردی استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد هوش عاطفی و مدیریت تعارض با راهبرد راهحلگرایی رابطه مثبت و معنیدار و هوش عاطفی با راهبردهای عدم مقابله و کنترل رابطه منفی و معنیدار دارد. بین راهبرد راهحلگرایی با پنج مولفه هوش عاطفی ارتباط مثبت و معنیدار و بین راهبرد عدم مقابله با مولفههای آگاهی اجتماعی و مهارتهای اجتماعی ارتباط منفی و معنیداری وجود دارد و با مولفههای خودآگاهی، مدیریت خود و خودانگیزی ارتباط معنیداری مشاهده نشد. بین راهبرد کل و مولفههای خودآگاهی، مهارتهای اجتماعی و خودانگیزی ارتباط معنیداری مشاهده نشد.
یافتهها نشان میدهند که برای مدیران با توانمندیهای زیاد در هوش عاطفی، راهبرد راهحلگرایی موثرترین راهبرد حل تعارض است. برای مدیرانی با آگاهی اجتماعی و مهارتهای اجتماعی خوب، استفاده کمتر از راهبرد عدم مقابله مناسب است و به مدیرانی که خودآگاهی، مهارت اجتماعی و خودانگیزی زیادی دارند، پیشنهاد میشود برای حل تعارض در سازمان از راهبرد کنترل استفاده کنند.
تعداد صفحه : 14
مشخصات فایل : 304KB / PDF
قیمت : رایگان