اخبار / علمی، پژوهشی / كل علوم اجتماعي چيزي جز نظريه دنيايي شدن نيست به اشتراک گذاری در Facebook به اشتراک گذاری در Google+ به اشتراک گذاری در Twitter کتاب هدیه دهید

كل علوم اجتماعي چيزي جز نظريه دنيايي شدن نيست

عضو هيئت علمي دانشگاه تهران گفت: كل علوم اجتماعي چيزي جز جامعه شناسي نيست و كل جامعه شناسي نيز حول نظريه دنيايي شدن شكل گرفته است.به گزارش خبرنگار  علمي «خبرگزاري دانشجو»، دكتر حسين كچويان، هشتيمن سخنران اولين همايش ملي «اسلام و سكولاريسم» كه امروز در دانشگاه تهران برگزار شد، به ايراد سخنراني با موضوع «خاستگاه اجتماعي تاريخي سكولاريسم در غرب» پرداخت.
عضو هيئت علمي دانشگاه تهران گفت: به طور معمول يك درك كاملا خطا نسبت به اين نظريه از جهت نسبتش با جهان تجدد و علوم اجتماعي وجود دارد كه نمي‌گذارد نسبت نظريه با خاستگاه تاريخي و اجتماعي آن در منظر ما قرار بگيرد؛ البته الان مي دانيم كه تمام نظريه هاي علوم اجتماعي يك نسبت وثيقي با جهاني كه در آن شكل مي‌گيرد دارند ولي اين فهم علومي را كه ما در حال حاضر درمسير طرحش هستيم را بيان نمي كند. وي ادامه داد: نظريه دنيايي شدن نظريه خاص درون يكي از علوم خاص جهان تجدد  يعني جامعه شناسي مطرح است يعني نظريه دنيايي شدن يك نظريه منفردي فرض مي شود كه اين درك غلطي است نظريه دنيايي شدن نظريه در درون يك علم خاص و مشخص به اسم جامعه‌شناسي نيست، نظريه دنياي شدن كل علوم اجتماعي مدرن است و به اين معني دنيايي شدن وجهي از اين جهان عيني نيست بلكه كليت اين جهان را در خودش منعكس كرده است.
كچويان با بيان اينكه نظريه دنيايي شدن يك نظريه خاص در درون يك علم خاص نيست بلكه جوهر و بنيان و كليت اين علوم است، غالبي است كه در تمام نظريات علوم اجتماعي وجود دارد و حدود كلي آن را مشخص مي كند و تمام نظريات علوم اجتماعي معيد و مقر به اين نظريه است گفت: با يك نگاه اجمالي به تاريخ اين علوم اين مطلب را مي‌توانيم فهم كنيم.  اولين نظريه هاي دنيايي شدن نظريه هاي دنيايي غرب است كه در عصر روشنگري مطرح شدند. ويكو تا تورگو و نهايت كنت و كانت كساني هستند اين قسم نظريه هاي اوليه دنيايي شدن را مطرح كردند و اين نوع نظريه ها  به عنوان ايده پيشرفت و ترقي شناخته مي شوند.
عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي گفت: فلسفه هاي تاريخ عصر روشنگري بازگويي مجدد فلسفه مسيحي به زبان سكولاريستي است، در تمام اين نظريات نقطه آغاز تمدن و تاريخ و حيات بشريت نقطه دينداري است كه معادل جهل و ظلمت و توحش تلقي شده است و نقطه پاياني‌اش عصر روشنگري است كه عصر تنوير فكر و انديشه است.
عضو هيئت علمي دانشگاه تهران گفت: در چار چوب ساز و كارهاي تبييني كه در دل فلسفه‌هاي تاريخ مطرح مي شود ارجاع به ويژگي هاي مثل ترس و يا جهل كه به سير تاريخي رشد عقل منتهي مي‌شود حذف و محو مي شود.
وي گفت: نظريه پردازي اجتماعي تجدد در قرن 18 عمدتا همين نظريه ها است و جوهر و اساس اش را اين نظريه ها تشكيل مي دهد اما بارزتر از اين مرحله، اين امر در مرحله كلاسيك علوم اجتماعي تجدد قابل درك و فهم مي‌باشد.
 كچويان گفت: جامعه شناسي را كه كنت، وبر و ماركس فهم مي‌كنند علمي در كنار ساير علوم نيست. اين اتفاقي نيست كه ماركس دو يا سه علم را مي‌فهمد و  جدايي اقتصاد و سياست از هم براي وي معنا ندارد. از ديدگاه دور كيم هم سياست و اقتصاد موضوعيت مستقل ندارد اگر با اين نگاه به مسئله توجه كنيم كل نظريه شناسي دوركيم چيزي جز نظريه تحول از جامعه مكانيكي به جامعه اركانيكي نيست جامعه مكانيكي ديني و ارگانيكي غير ديني است. اين استاد دانشگاه افزود:  كل علوم اجتماعي چيزي جز جامعه شناسي نيست و كل جامعه شناسي حول نظريه دنيايي شدن شكل گرفته است.
عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي گفت: جامعه شناسي الهيات جهان مدرن است و جهام مدرن خود را حول محور جامعه شناسي سازمان مي‌‌دهد، رسوخ نظريه دنيايي شدن را در تمام حوزه ها مي‌توان مشاهده كرد نسبت اين نظريه با  جهان در واقعيت هم مشخص است.
كچويان گفت: وقتي بحث پست مدرن مطرح مي شود علامت آن بازگشت دين و سنت است، انسان از طريق ذهن تنها با جهان تعامل پيدا نمي‌كند بلكه مجراي تماس با دنيا بدن است، عمل است و عواطف است نظريه هاي از مجراي اين كانال مي‌روند و ظاهر مي‌شوند و اين مستلزم گونه خاص بودن عالم است.
وي گفت: قرن 18 ميلادي كه نظريه هاي فلسفه تاريخ ظاهر شد اين سوال مطرح شد كه چگونه اين نظريه ها ايجاد شدند هيچ يك از واقعيت هاي تاريخ جهان مبين اين نظريات نيست اين نظريه در تاريخ جهان مدلولي ندارد در غرب هيچ پيامبري وجود نداشته نه در مهد اصلي خود يعني يونان و نه در دوره هاي متاخر بلكه مسيحيت را نيز دچار شرك كرده است.
كچويان با طرح اين پرسش كه چگونه اين جهان شكل گرفت، گفت: در اينجا نظريه هاي تاريخي شأنيت نظريه صرف ندارد در تاريخ برهه‌هايي است كه علوم چيزي فراتر از علم هستند در برهه اي رياضيات، در برهه اي فيزيك و در سالهاي متأخرتر جامعه شناسي اهميت يافت كه بعد هم شأنيت خود را از دست داده اند. اگر در مقطع تاريخي كه اين علوم ظهور كرده اند توجه كنيم مي‌بيينم شأنيت فراتر از يك علم پيدا مي‌كنند و مانند يك فيلم مقدس مورد پذيرش قرار مي‌گيرند.
عضو شوراي انقلاب فرهنگي در آخر گفت: ايجاد بحران معنا از اواخر قرن 19 ناشي از فروپاشي نظريه هاي كلان مدرن در جهان غرب است و چالشي كه جهان مدرن امروز دارد اين است كه چگونه بدون نظريه هاي تاريخي كه كار معنابخشي به جهان را انجام مي دادند ممكن است به جهان معنابخشي كند كه به نظر من درغياب اين نظريه ها جهان مدرن امكان ايستادن پيدا نخواهد كرد.

تاریخ خبر چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۰