اخبار / علمی، پژوهشی / تحول در علم يعني بتوانيم توصيه‌هاي دربسته را واكاوي كنيم به اشتراک گذاری در Facebook به اشتراک گذاری در Google+ به اشتراک گذاری در Twitter کتاب هدیه دهید

تحول در علم يعني بتوانيم توصيه‌هاي دربسته را واكاوي كنيم

رحيم‌پور ازغدي گفت: بايد به مباني هر توصيه اي توجه كرد. توصيه هاي علمي را به صورت در بسته به ما ارائه مي كنند و مي گويند قورتش بده! تحول در علم يعني اين كه بتوانيم اين توصيه هاي دربسته را واكاوي كنيم و...به گزارش خبرنگار علمي «خبرگزاري دانشجو»، حسن رحيم‌پور ازغدي، عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي، امروز در برنامه اي با عنوان «چند پرسش در تعليم و تربيت» در دانشكده روانشناسي دانشگاه تهران به بيان ديدگاه هاي خود در اين خصوص پرداخت. وي اظهار كرد: امروز مي خواهم چند پرسش در حوزه روانشناسي و علوم تربيتي طرح كنم كه هرچند ابتكاري نيست، ولي راديكال است. تعليم و تربيت يك رشته خطير و سرنوشت ساز است عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي در مقدمه گفت: روانشناسي در بين ساير رشته هاي علوم انساني از قبيل اقتصاد، حقوق، جامعه شناسي و... رشته اي است كه بيش از همه طول، عرض و عمق دارد. رحيم پور ادامه داد: اين علم مثل يك اقيانوس است. بيشترين حرف هاي متناقض كه برخي حرف حساب هستند و برخي ناحساب در اين رشته زده شده است. پيش از هر رشته اي بايد تعليم و تربيت و روانشناسي به چالش كشيده شود وي اظهار داشت: تعليم و تربيت يك رشته خطير و سرنوشت ساز است و به نوعي ساير رشته هاي علوم انساني مسبوق به اين رشته اند. تعليم و تربيت و روانشناسي مي تواند ساير رشته ها را به چالش بكشد، ولي اول بايد خودش را به چالش بكشيم. عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي پرسش هاي خود را با توجه به مقدمات طرح شده، اين گونه آغاز كرد كه سوال اينجاست كه چرا در چنين رشته اي بسياري از پيش فرض هاي اثبات نشده، پذيرفته مي شوند؟ هر كس راجع به تعليم و تربيت حرف زده است، پيش فرض هاي معرفت شناختي، هستي شناختي، انسان شناختي، اخلاقي و... دارد. رحيم پور بيان كرد: عمدتا در كتاب هاي اين رشته، به اين پيش فرض ها پرداخته نمي شود. در هيچ رشته اي اين مقدار، پيش فرض هاي اثبات نشده وجود ندارد. در دانشكده هاي ما راجع به اين پيش فرض ها بحث نمي شود. چرا سرنوشت سازترين رشته كمتر از همه جدي گرفته شده است؟ وي ادامه داد: بايد ديد اين اصول موضوعه در رشته تان با كدام مبنا و از كجا آمده است؟ چرا سرنوشت ساز ترين رشته كمتر از همه جدي گرفته شده است؟ اين استاد دانشگاه گفت: در هر مجموعه معرفتي يك سري گزاره هاي سخت (بنيادين) و يك سري گزاره هاي نرم (روبنايي) داريم. هرچه پرسش هايمان بيشتر به سمت گزاره هاي سخت برود، شالوده شكني بيشتر رخ مي دهد. اگر گزاره هاي سخت زير سوال رفت، آن علم منتفي مي شود يا به انتفاي موضوع و يا به انتفاي روش. رحيم پور افزود: در غرب با معرفت شناسي هاي پوزيتيويستي و نسبي گرا، منطق و فلسفه بلاموضوع شدند. رابطه بين تجربه با عقل و وحي قطع شد. موضوع انسان ملكوتي و فرا مادي و روش هاي غير تجربي منتفي شد. وي ادامه داد: وقتي بر اين اساس تعليم و تربيت نوشته شود، انسان را هم مي توان مثل هر حيواني شرطي كرد، پس ديگر در تعليم و تربيت نيازي به اين نيست كه فطرت انسان يا جاودانگي او پيش فرض گرفته شود. عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي در ادامه اظهار كرد: در هر علمي محكم و متشابه داريم. ظن و يقين داريم. آيا در رابطه با نظريات مختلف مربوط به روانشناسي و تعليم و تربيت گزاره هاي نرم و سخت آن ها را از هم تفكيك كرده ايم و ادله آنها را بررسي كرده ايم؟ اختلاف توصيه و توصيف را بايد با دقت ليزري موشكافي كرد و بعد ادله هريك را بررسي كرد. تحول در علم يعني اين كه بتوانيم توصيه هاي دربسته را واكاوي كنيم رحيم پور گفت: گاهي ممكن است با دو پيش فرض و استدلال به توصيه‌اي واحد برسيم؛ ولي بايد توجه كرد كه مباني ممكن است تفاوت داشته باشد و بايد به مباني هر توصيه اي توجه كرد. توصيه هاي علمي را به صورت در بسته به ما ارائه مي كنند و مي گويند قورتش بده! تحول در علم يعني اين كه بتوانيم اين توصيه هاي دربسته را واكاوي كنيم، نگاه كنيم و به آنها انتقاد كنيم. وي با بيان آيه «فلينظر الانسان الي طعامه» تاكيد كرد: قرآن مي فرمايد براي طعام ظاهري نگاه كنيد ببينيد چه چيزي دارد وارد وجود شما مي شود. چگونه مي شود كه براي طعام عقلاني توجه نكنيم كه چه چيزي را استفاده مي كنيم؟ اين استاد دانشگاه اظهار اميدواري كرد: دانشگاه ما بايد به جايي برسد كه هر نظريه اي به او داده مي شود، گزاره هاي سخت و نرمش را جدا كند و بعد مباني معرفت شناختي، هستي شناختي و انسان شناختي هريك را بررسي كند. ببينيم يقينيات، ظنيات و شكيات هر نظريه كدام است؟ روانشناسي و تعليم و تربيت بدون پسوند معنا ندارد!! رحيم پور ازغدي افزود: يكي از سوالات ما اين است كه پسوند اسلامي براي روانشناسي چه تعجبي دارد؟ چه طور پسوند اگزيستانسياليستي و ماركسيستي اشكالي ندارد؟ فقط اسلام اشكال دارد؟ اصولا علم روانشناسي وجود ندارد. مكاتب روانشناسي داريم. هر مكتبي به ديگري مي گويد غير علمي. وي ادامه داد: در مورد همه رشته هاي علوم اجتماعي همين طور است؛ چون بنيادهاي فكري متفاوت دارند. تضاد در معرفت شناسي به تضاد در هستي شناسي و بالطبع انسان شناسي مي انجامد و اين باعث تضاد بين مكاتب مي شود. پس اصولا روانشناسي و تعليم و تربيت بدون پسوند معنا ندارد. عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي تاكيد كرد: روانشناسي و تعليم و تربيت مباني فلسفي دارند و كسي كه فلسفه نداند، نمي تواند در اين حوزه نظر بدهد. رحيم پور اشاره كرد: در غرب، فلسفه را از روانشناسي جدا كردند كه اين گونه سوالات پرسيده نشود. آنها خودشان اول مباني فلسفي شان را چيدند و بعد رسيدند به نظريه هاي علمي شان. آن وقت اين رابطه را قطع كردند و نردبان را انداختند. گفتند، روانشناسي علم است و ربطي به فلسفه ندارد. وي ادامه داد: ديگر كسي حق ندارد بپرسد چرا اين نظريه؟ چرا اين روش؟ باب پرسش را بستند. منشأ اين مسئله يك خطاي معرفت شناختي است. ما حق داريم بپرسيم كه از كدام انسان داريد حرف مي زنيد؟ در بين همان نظريات غربي، تعاريفشان از انسان با هم بسيار متفاوت است. انسان كيركگارد و انسان توماس هابز را نمي توان با هم در يك اتاق گذاشت. پس روانشناسي غربي نداريم. روانشناسي هاي غربي داريم. ما معتقد به حذف نظريات غربي نيستيم بلكه مي خواهيم نقادانه مواجه شويم اين استاد دانشگاه اضافه كرد: ما نمي گوييم نظريات آن ها را حذف كنيم و نخوانيم، مي گوييم از آن ها سوال بپرسيم و نقادانه بخوانيم. هركس نظريه اي دارد بايد مبانيش را از او بپرسيم. رحيم پور گفت: سوال كردن در رشته شما از موضع بالاتري نسبت به سوالاتي است كه در رشته هاي ديگر پرسيده مي شود. وقتي در حقوق بشر فلان گناه را جزء حقوق بشر مي داند، برمي گردد به تعريفش از انسان، حقوق، حدود و... . معيار اين كه انسان چه حقوقي دارد و چه حدودي، بر اساس تعريف انسان و سعادت و شقاوت اوست. آيا انسان به علاوه معاد با انسان منهاي معاد يكي است؟ اگر به اين سوال ها پاسخ دهيد، روانشناسي و تعليم و تربيت و به تبع آن، حقوق و اقتصاد و... هم تغيير مي كنند. وي اظهار داشت: بنابراين مقدار زيادي از پيش فرض هاي اثبات نشده و پر از تناقض پشت سر نظريه هاي روانشناسي و علوم تربيتي هست كه بايد از سكوت درآوردشان. بايد به حرف بياوريدشان. وقتي اين سوال ها پاسخ داده شود، مي بينيد كه بسياري از آن ها متناقض است و بسياري از پيش فرض ها را خودشان هم نمي دانند. در منابع معرفتي براي شناخت انسان، وحي و دين يك منبع بسيار مهم است عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي اين گونه ادامه داد كه حرف ما اين است كه در منابع معرفتي، براي شناخت انسان، وحي و دين يك منبع بسيار مهم است. عقل و تجربه را رها نمي كنيم. سوال ما اين است كه چرا وحي را بايد رها كنيم؟ مطالبي وجود دارد كه نه تجربه خطاپذير به آنها دسترسي دارد و نه عقل محدود بشر. رحيم پور گفت: فرض كنيد اگر گزاره «ان الانسان لفي خسر» را وارد كنيم، تاثير در نظريه پردازي ما دارد يا نه؟ پس چرا بايد اين گزاره حذف شود؟ وي ادامه داد: ما مي گوييم گزاره هاي تجربي بله! گزاره هاي عقلي برهاني هم بله! (البته به شرطي كه خرافات پوزيتيويستي و مدرن را به اسم عقل، به خورد ما ندهند.) ولي نبايد از گزاره هاي وحياني خود را محروم كنيم. مسائلي هست كه عقل و تجربه براي آنها جوابي ندارند اين استاد دانشگاه تصريح كرد: مسائلي هست كه عقل و تجربه براي آنها جوابي ندارند. مثلا اينكه من اگر ربا بخورم يا صدقه بدهم، چه اتفاقي در سرنوشتم مي افتد؟ وحي اين به اين سوال جواب مي دهد و يك رابطه علي و معلولي را براي ما آشكار مي كند كه جز با وحي به آن نمي رسيم. انبيا آمده اند براي تعليم و تربيت انسان و هدفشان معرفي حقيقت انسان است. بنابراين وحي جاي تجربه و عقل را نمي گيرد، ولي نبايد هم حذف شود. رحيم پور ازغدي با اشاره به نظريات برخي متفكرين غربي گفت: كانت مي گفت كه در مسائل ماورايي و فراحسي، عقل عاجز و تعطيل است و بايد به اخلاق پناه ببريم. ما افراط كانتي را هم نداريم. مي گوييم عقل، همه چيز را نمي فهمد. عده اي روانشناسي را تقليل دادند به غده شناسي و هرمون شناسي. ما مي گوييم اين ها هست، ولي اين ها بخش ظاهري و سطحي وجود انسان است. آنچه اصالت دارد روح است. وي افزود: خط قرمز ما در معرفت شناسي اسلامي، يقين است و خط قرمز ديگري نداريم. «لا تقف ما ليس لك به علم» شعار معرفت شناختي قرآن است. عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي بيان كرد: اگر منظور كساني كه روانشناسي اسلامي را به خاطر خط قرمز داشتن محاكمه مي كنند، وجود محكمات در نظريه است كه همه نظريات محكمات دارند حتي سر محكمات هم مي توان بحث عقلاني كرد. رحيم پور بيان داشت: پراگماتيست ها مي گويند كه نمي شود به حقيقت رسيد، برويم دنبال فايده. سوال اين است كه همين فايده چيست؟ چه چيزي فايده دارد؟ آيا مي توان بدون درك حقيقت فايده و حقيقت انسان فهميد كه چيزي براي انسان مفيد است؟ اين ها به اسم علم، شعار مي دهند. وي ادامه داد: فرض كنيد هيوم مي گويد تمام گزاره هايي كه معرفت زا هستند و توتولوژي نيستند، صرفا بايد منشأشان حس باشد. اين را در كتاب روانشناسي نمي آورند، ولي تمام كتاب بر اساس اين نوشته شده است. خوب اين نظريه كجا اثبات شده است؟ يا در جاي ديگر مي گويد اگر كتابي راجع به متافيزيك به شما دادند، ببينيد بحث كمي و عددي دارد يا نه؟ اگر نداشت ببينيد آيا متضمن هيچ استدلال تجربي هست يا نه؟ اگر نبود، بايد آن كتاب را در آتش انداخت زيرا اين كتاب متضمن هيچ چيز جز توهم نيست.خوب اين حرف كجا اثبات شده و چرا بايد به آن قائل شويم؟ رورتي معتقد است ليبرال دموكراسي هيچ برهاني ندارد و نيازي هم به برهان ندارد عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي اظهار كرد: رورتي مي گويد ليبرال دموكراسي هيچ برهاني ندارد و نيازي هم به برهان ندارد. صرفا فوايدي دارد. سوال ما اين است كه چگونه مي شود حرف تو را تاييد يا ابطال كرد؟ رحيم پور افزود: كواين مي گويد تنها تبيين نظري مشروع در انحصار علوم تجربي است. معرفت شناسي را بايد صرفا بخشي از روانشناسي تجربي حساب كرد؛ يعني ديگر در معرفت شناسي، عقل و برهان نداريم. وي سپس تعدادي از آيات قرآن را مطرح كرد كه جاي تاملات و بررسي هاي علمي در حوزه روانشناسي و تعليم و تربيت را دارند و به كلي مغفول مانده اند و اين به عهده دانشجويان و پژوهشگران است كه به خصوص در مقاطع تحصيلات تكميلي به بررسي اين مسائل بپردازند.

تاریخ خبر دوشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۰